در یکی از سفرهای فضایی، اتفاقی برای سفینهمان رخ داد و مجبور شدیم به صورت اضطراری فرود بیایم. سرزمین ناشناختهای بود. شروع به پیاده روی کردم. هنوز زیاد دور نشده بودم که خودم رو در جمع دوستان جدیدی دیدم!
الان دو سالی هست که داریم با این آدم فضاییها زندگی میکنیم. موجودات مهربونی هستند ولی اصلا دوست ندارند ما از پیششون بریم و این قضیه دیگه داره برامون خستهکننده میشه! خوشبختانه فهمیدم که اونها زبان ما رو نمیفهمند! برای همین این سلفی رو گرفتم و پیغامی برای شما ساکنان زمین مخابره میکنم.
لطفااااا، اگر این پیغام من را دریافت کردید، ممنون میشوم بیاید ما را از دست این دوستان نجات بدهید!