در تمام شهر پیچید که ستارهشناسی معروف آمده و از روی ستارهها و کهکشانها و سیارات، پیشگویی میکند. همه اهالی، در میدان اصلی جمع شدند و از ستارهشناس معروف که نامش ملانصرالدین بود دعوت کردند تا چند لحظهای برایشان صحبت کند.
خلاصه، ملانصرالدین هم به بالای سکویی رفت و با صدایی بلند گفت: «ای مردم! من و مادرم، دو ستارهشناس بسیار ماهر و مشهوریم که هرگز امکان ندارد پیشبینیهایمان به خطا رود!»
یکی از اهالی شهر گفت:«ای مرد! این حرف ادعای بسیار بزرگی است. با چه اطمینانی این حرف را میزنی؟!»
ملانصرالدین هم بلافاصله جواب داد:«به این دلیل این حرف را میزنم که اگر در آسمان ابری بوجود بیاید، من میگویم باران خواهد آمد و مادرم میگوید ابر به کنار میرود و آسمان آفتابی میشود؛ صد البته یا آن چیزی میشود که من گفتم یا آن چیزی که مادرم گفت!»
توضیح:
در گذشته، پیشبینی وضع آب و هوا نیز جزو مسئولیتهای منجمان بوده است!